جدول جو
جدول جو

معنی کج بیل - جستجوی لغت در جدول جو

کج بیل
بیل سر کج برای کندن چاه یا هموار کردن زمین
تصویری از کج بیل
تصویر کج بیل
فرهنگ فارسی عمید
کج بیل
بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود بر آورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
کج بیل
((کَ))
بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود برآورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کج بین
تصویر کج بین
دو بین
فرهنگ لغت هوشیار
بد خر یاوه خر هرزه خر، بد رفتار آنکه در خرید و فروش راه خطا رود، بد رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج بین
تصویر کج بین
آن که خطا بیند، احول، لوچ، دوبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کج بین
تصویر کج بین
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
آنکه به جنبه های منفی چیزی توجه می کند، بد اندیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم بیش
تصویر کم بیش
مخفف کم و بیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، نقیر و قطمیر، کمابیش، تقریباً
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کج بحث
تصویر کج بحث
یاوه گو کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید: (مهر خاموشی حصار شد ز کج بحثان مرا ماهی لب بسته را اندیشه از قب نیست) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج باز
تصویر کج باز
آنکه غلط بازی کند، بد معامله، مفسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژ بین
تصویر کژ بین
دوربین احوال، بد خواه نا بکار: (ما زان دغل کژ بین شده با بی گنه در کین شده گه مست حور العین شده گه مست نان و شوربا)، (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج دلی
تصویر کج دلی
کج ذوقی بد سلیقگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج بینی
تصویر کج بینی
عمل کج بین
فرهنگ لغت هوشیار
کف بیننده، آنکه از روی خطوط کف دست کسان اخلاق آنها را بازگوید و از گذشته و آینده ایشان خبر دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم بیش
تصویر کم بیش
کم و زیاد: (زر چون بعیار آید کم بیش نگردد کم بیش شود زری کان باغش بار است)، (ناصر خسرو)، تقریبا در حدود قریب: (ز اول رفت خواهم چند گاهی درنگ من بود کم بیش ماهی)، (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کف بین
تصویر کف بین
((کَ))
فال بین
فرهنگ فارسی معین
آنکه از دیدن خط های کف دست کسی از وضع و حال و آیندۀ او خبر می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کج دل
تصویر کج دل
کج ذوق بد سلیقه: (چون صبا مجموعه گل را باب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر چشمه کوثر کنم) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری جونده شبیه موش خانگی با دم کشیده و پاهای بلند که در مناطق خشک و بی آب و علف افریقا و آسیا زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید